حالات و رفتار چنین کودکان
کودکان یکدانه حال و رفتار عادی ندارند، اغلب آنها افرادی غیر طبیعی و نابهنجارند، زیرا که امر تربیت شان غیرطبیعی و غیرعادی بوده است:
۱ - از نظر جسمی و زیستی وضعی عادی ندارند زیرا دائماً در معرض مراقبت های جسمانی هستند. غذای شان زیاد است، پدر و مادر همه گاه مراقبند که او کمبود ویتامین نداشته باشد، با مختصر کسالتی آمپول و دوا به او تزریق کرده و میخورانند، دائماً او را در جای گرم و نرم و دور از میکرب و کثافت نگه میدارند. و این ها همه عارضه افرینند.
۲ - از نظر ذهنی و عقلی وضع طبیعی ندارند. بر اساس بررسیهایی بسیاری از آنان دچار نقیصه عقلی اند، هوش شان امکان رشد و پرورش نداشته است. زمینه مساعدی برای تجربه و لمس او در خانه فراهم نبوده است. در هر لمسی او با خطر منع مواجه بوده و پدر و مادرخواسته اند او صدمه نبیند و جلوی او را گرفته اند. اصولاً حمایت افراطی خود موجد نقیصه عقلی است.
۳ - از نظر روانی وضع او نامتعادل است. خیالباف است چون کسی ندارد با او حرف بزند. خود مداراست چون تنها به خود می اندیشد، خودپرست و خودخواه است و نمی تواند از من خود بیرون آید، اراده او ضعیف است، خود را درست و برحق میداند. احساس میکند که مهم است و گاهی این امر او را از شناخت واقعی خود دور میدارد و
4- در جنبه عاطفی حشاسی است، بخود مغرور است، ثبات عاطفی ندارد، کج خلق و عصبانی است، کینه جوست، خجول است، پرتوقع است، حسود است، نازک نارنجی است، ممکن است گاهی از خود بیزار گردد، دست به خودکشی بزند و با یک شکست احتمالی خود را ببازد. خنده ها و گریه هایش روی ضابطه و حساب نیست و .
۵- در جنبه تحصیلی مشکل دارد، بیحال است، انگیزه ای برای درس و بحث ندارد. گمان دارد که آینده اش تأمین نیست. از بسی مورد عنایت و محبت است حاضر نیست و یا نمی گذارند او بیداری بکشد و درس بخواند. مردودی و یا تجدیدی برای او ضایعه نیست زیرا که مورد بازخواست قرار نمی گیرد به معلم و درس و کتاب اعتنائی ندارد، زیرا سرگرمی های او بسی برای او مهم تر است و
6 - توان اجتماعی شدن او اندک است، تنها خود را قبول دارد نه غیر را. میخواهد دیگران را به خود تطبیق دهد. جز با طبقه همرنگ و هم خوی خود با کسی مأنوس نمی شود. در مسیر برآوردن توقع دیگران نیست. خود را از همه طلبکار میداند. حاضر نیست رأی و فکر دیگران را بپذیرد و با اندیشه و فکر دیگران خود را تطبیق دهد، بهمین نظر حاضرنمی شوند او را در جمع خود بپذیرند.
۷- در جنبه اخلاقی متکبر است، گاهی دچار حالت انفعالی و تسلیم است، بوالهوس است قدرت تحمل و بردباری و اصولاً حلم او اندک است. بنای زندگیش را بر این استوار میسازد که هر چه هوس کرد عمل کند، آزاد باشد، ضابطه و بندی برای خود قبول ندارد، آنچه را که دیگران عیب میدانند او عیب بحساب نمی آورد و.
۸ -- و در جنبه اقتصادی بیکار است، تنبلی و تن پرور است، طفیلی است. تجربه و مهارتی شغلی برای خود کسب نکرده، هرگز خود را نیازمند ندیده که بدنبال آب ونانی برود. در مبارزه اقتصادی آینده و در بحرانها زودتر از دیگران خود را می بازد. توان کار و تلاش ندارد. اگر روزی در تنگنای کار و فشارقرار گیرد به ستوه می آید، حتی ممکن است کارهای عادی روزمره را برای خود گرفتاری و بلا بحساب آورد و
است، ,دیگران ,نمی ,جنبه ,شان ,درس ,خود را ,او را ,در جنبه ,برای خود ,از نظر
درباره این سایت